به نام خدا

لطفا خودتان را معرفی نمایی؟

با سلام و عرض ادب،بیژن شهرامی هستم با 43 سال سن و  23 سال سابقه تدریس در مقطع ابتدایی و دوره دبستان.

کودکی ونوجوانی تان چگونه گذشت؟

من عصر یک روز بهاری در محله شاهزاده قاسم علیه السلام شیراز به دنیا آمدم،محله ای که مشخصه اش درخت افرایی بود خشک- که اهالی به آن افراق می گفتند- و جیپ فرسوده ای که زیرش آرمیده بود،

 بله من در شیراز چشم به جهان گشودم،در خانواده ای کنگاوری الاصل که مدتی ساکن شیراز شده بود.

پیش دبستانی را در آن محله گذراندم تا این که انقلاب اسلامی پیروز شد و به استانمان برگشتیم و کلاس اول دبستان را در مدرسه ارمغان کرمانشاه خواندم.در همین روزگار بود که اولین کتاب داستان را هدیه گرفتم که اسمش "خرگوش باهوش" بود و حالا هم در کتابخانه ام موجود است.

ناگفته نماند که پیش از این شنونده پر و پا قرص افسانه های قدیمی بودم آن هم از زبان پدر و مادری که سینه پاکشان گنجینه امثال و حکم بوده است.

در دوره ابتدایی شوق نوشتن در وجودم زبانه کشید و همین باعث جذبم به کانون پرورش فکری،ماهنامه پیک دانش آموز و هفته نامه کیهان بچه ها شد.بعضی از کارتون های تلویزیونی را به شکل داستان درمی آوردم و برایش نقاشی هم می کشیدم و

حالا که از کیهان بچه ها سخن به میان آمد خوب است به این مطلب اشاره کنم که هر هفته چشم به راه آمدن سه شنبه و خرید مجله بودم.در دوره دبستان پول تو جیبی ام در هفته دو سه تومان بود که دو تومانش صرف خرید مجله آن هم از چند خیابان دورتر از خانه مان می شد.گاهی اوقات هم که مادرم با زنبیل به خرید می رفت در برگشت برایم مجله را می آورد که دیدن جلد زیبایش از لای روزنه های زنبیل سخت نشاط انگیز بود.

هر وقت هم که پدرم به جبهه می رفت از او می خواستم برایم سوغات "کتاب قصه" بیاورد!شاید در ذهن کودکانه خود خیال می کردم آنجا کتاب تقسیم می کنند.البته ایشان هم هر وقت از جبهه برمی گشتند سر راه برایم کتاب تهیه می کردند و می آوردند.

خوب یادم می آید که اولین نامه نویسی ام در کلاس چهارم دبستان بود که جای گیرنده و فرستنده را اشتباه نوشتم و نامه یک روز بعد با کلی شوق و ذوق به دست خودم رسید آن هم بعد از خوانده شدن اسمم از بلندگوی مدرسه که:فلانی نامه داری و به دفتر مدرسه بیا!»

در دوره راهنمایی و دبیرستان گاهی به جای یک انشاء دو تا می نوشتم و هر دو را هم در کلاس می خواندم و مورد تشویق معلمان عزیزم قرار می گرفتم.

نوشتن ازکی به سراغتان آمد و به صورت جدی وحرفه ای ازکی شروع کردید؟

بیست ساله بودم که مقاله ای انتقادی با عنوان"موزه شوش را دریابید" در رومه اطلاعات به چاپ رساندم،بعد از آن هم در کنگره های داخلی و بین المللی متعددی شرکت کردم که در اغلب موارد با ارائه مقاله علمی همراه بود.از این همایش ها می توانم به کنگره حکیم نظامی،کنگره جهانی شیخ مفید،کنگره ابوالفضل رشیدالدین میبدی،همایش رئیسعلی دلواری،سمینار ری شناسی و.اشاره کنم.

اولین اثرتان کی وکجابه چاپ رسید؟

اولین کتابم "ضیافت عشق" نام دارد که آن را ستاد اقامه نماز در سال 1378 خورشیدی به چاپ رساند.آن وقت ها تازه معلم شده بودم.یک روز موقع بازدید از نمایشگاه بین المللی کتاب چشمم به غرفه ستاد افتاد.برگه های فراخوان اولین دوره مسابقه تألیف کتاب را دریافت کردم و موفق به شرکت در آن شدم.در تجربه نخست موفقیتی نداشتم اما با تجربه ارزشمندی که برایم ایجاد شد در دومین دوره شرکت کردم و موفق به کسب رتبه اول شدم.این کتاب بعدها هم در جشنواره "کتاب رشد"، جشنواره "معلمان مؤلف" و. حائز رتبه برتر گردید.

ازکتاب هایتان بگویید؟

35عنوان از کتاب هایم به چاپ رسیده اند که در میان آنها "ادب آداب دارد" به چاپ ششم رسیده و "مثل نارنج" در سال 1389 کتاب سال استان قم شده است."او چراغ خانه ماست " هم  در سه نوبت از سوی مؤسسه بوستان کتاب قم روانه بازار کتاب شده است.کتاب"شبی در پایتخت بهشت" هم به صورت کتاب الکترونیک در دسترس کاربران اینترنت است و.

جدیدترین اثرم هم "قصه های روضه" نام دارد که انتشارات به نشر (آستان قدس رضوی)درصدد چاپ آن است.چند اثر چاپ نشده هم دارم.

چرا به نوشتن وبازنویسی داستانهای کهن علاقمندید؟

همان طور که امیرالمؤمنین علی علیه السلام در نهج البلاغه به امام مجتبی علیه السلام می فرماید: "فرزندم من با گذشتگان زندگی نکرده ام اما با مطالعه تاریخ زندگیشان حس می کنم با آن ها زندگی کرده ام" خیلی از داستان های کهن انسان را با خود به اعماق تاریخ می برند ضمن آن که زیبایی و اثرگذاری خاص خود را دارند.

شما درمتن های دینی وسفارش نویسی کارهای موفقی داشته اید.برای بهبود وضعیت این نوع کارها چه پیشنهادی دارید؟

نویسندگان باید هر روز بر سطح و عمق دانایی خود بیفزایند تا بتوانند آثار جذاب و نویی را تقدیم مخاطبان کنند.به زبان روز و گاه متفاوت سخن گفتن و گزیده گویی از لوازم کار است.

آیا ازآثارتان تقدیر شده است؟

بله تعدادی از مقالاتم در همایش های داخلی و بین المللی مورد استفاده و تقدیر قرار گرفته اند تعدادی از کتاب هایم نیز عناوینی را حائز شده اند.

چه خاطره ای از نوشتن دارید؟

در ایامی که مشغول نوشتن کتاب "ضیافت عشق" بودم به حدیثی از امام رضا علیه السلام برخورد کردم که تجدید وضو برای نماز عشاء را ستوده بود.[1]همان شب در عالم رؤیا در نماز جماعتی که پیش نمازش امام رضا علیه السلام بود شرکت کردم و جالب این که آقا برای نماز عشاء تجدید وضو فرمودند.

علاقمندان به نویسندگی چگونه کارکنند؟

قالب های متعددی برای نوشتن داریم مثل سفرنامه،زندگی نامه،مناجات نامه،خاطره،داستانک، داستان کوتاه،رمان و.که هر کس بنا به علاقه و مهارتی که دارد می تواند سراغ یک یا چند تای آنها برود.

لازمه خوب نوشتن هم خوب خواندن است و پشتکار داشتن در فراگیری این فن آمیخته با هنر و فرهنگ.

نکته مهمی که جا دارد به آن اشاره کنم پرهیز از کلیشه ای نوشتن است که خلاقیت را از بین می برد.یک بار به بچه ها گفتم" اگر یک چشمه بودید چه کار می کردید؟"پاسخ هایشان جالب بود.یک نفر نوشته بود "در صحرای کربلا جاری می شدم تا امام حسین علیه السلام از من بنوشد."یکی نوشته بود "جلوی در خانه مان جاری می شدم تا مادرم برای آب آوردن تا چشمه بیرون ده نرود" و یکی هم که یک چشمه را با یک چشمِ بودن اشتباه گرفته بود از اهمیت چشم و مشکلات نداشتنش نوشته بود که سبب شادی و خنده کلاس گردید!

همکاریتان را با مطبوعات ازکی آغاز کردید؟

در ایام دانش آموزی با کیهان بچه ها و گاه نامه آیش(کانون پرورش فکری)مکاتبه داشتم و برایشان مطلب می فرستادم.بعدها این همکاری به رومه های بزرگسالان و مجلات کودک و نوجوان کشور از قبیل سروش کودکان،پوپک،سلام بچه ها،باران،ملیکا،دوست کودک،دوست نوجوان،افق خانواده، امیدان و. هم کشیده شد که بعضاً همچنان ادامه دارد.



[1] - امام رضا علیه السلام:به خدا سوگند؛تجدید وضو برای نماز عشاء گناهان را از بین می برد.»بحارالانوار،ج80،ص303.



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها