به نام خدا

 

نقد و بررسی انیمیشن کوتاه داستان خرس»[1]

برنده اسکار 2016

بیژن شهرامی

انیمیشنی زیبا از کشوری متفاوت در آمریکای جنوبی،

اثری کوتاه اما تأثیر گذار و آموزنده،

داستانی با کلیدواژه های تصویری:خرس پیر،شهر فرنگ مکانیکی،سیرک،سانتیاگو و.

شیلی کشوری باریک و دراز در آمریکای جنوبی است که در همسایگی رشته کوه زیبای آند و اقیانوس آرام قرار گرفته است ضمن آن که با آرژانتین،بولیوی و پرو همسایه است و با گذرگاه آبی "دریک" هم مرز است.

معمولاً شیلی را با شهر معروفسانتیاگو»،شکست تیم ملی فوتبالش در مقابل ایران در ابتدای سال 94 و دیکتاتور پینوشه که سالها مردمش ر آزار داد می شناسیم اما این که انیمیشنی تولید شده در این کشور به عنوان اثر برگزیده اسکار معرفی شود تازگی دارد.

در نوشتار پیش رو نگاهی به این اثر برجسته سینمای آمریکای جنوبی خواهیم داشت.

  • انیمیشن،صامت و ده دقیقه ای است و به صورت "عروسکی-دیجیتالی" در شرکت پویانماسازی"پانک روبات"[2] تولید شده و با راهی یابی به هشتاد و هشتمین دوره جایزه اسکار رتبه اول بخش پویانمایی های کوتاه را به خود اختصاص داده است.

  • کارگردانی اثر را آقای گابریل اسوریو وارگاس[3] و تهیه کنندگی اش را آقای پاتو اسکالا[4] بر عهده داشته اند که خود شهروند شیلی اند.

  • از شیلی قبلاً کارتون های "دور افتاده" [5]و "تعقیب" [6]را شاهد بوده ایم.

  • شیلیایی بودن عوامل انیمیشن از آنجا مهم است که خود طعم تلخ حکومت ستم پیشه ای تمام عیار را چشیده اند.

  • کارشناسان دنیای انیمیشن داستان خرس را بازتاب کودتای خونین یازده سپتامبر 1971میلادی این کشور می دانند که طی آن پینوشه فرمانده وقت نیروی دریایی شیلی- به کمک آمریکایی ها دولت مردمی رئیس جمهور آلنده را سرنگون کرد و با کشتار و خونریزی قدرت را در دست گرفت.این گمانه وقتی جدی می شود که بدانیم پدربزرگ کارگردان در زمان حکومت پینوشه طعم تلخ زندان و تبعید را به قیمت از دست دادن خانواده اش چشیده بود.

  • الهام گرفتن از ماجراهای تلخ و شیرینی که برای ما و اطرافیانمان اتفاق افتاده می تواند به خلق آثارهنری فاخری بینجامد که دنیا را تحت تأثیر قرار دهد.

  • دیکتاتورهایی مثل پینوشه،صدام حسین،معمر قذافی،لنین،استالین و مانند آن ها نماد بی رحمی نسبت به مردمشان هستند و زخمی که بر جان و دل ملت هایشان گذاشته اند هیچ وقت التیام نخواهد یافت.

  • انیمیشن "داستان خرس" شهری را رو به روی ما می گذارد که رنگ و بوی شهرهای شیلی را دارد با معابر سنگفرش،خانه های قدیمی و مردمی که شکل و شمایل خرس را دارند.[7]

  • خرس قهرمان داستان ما روی جعبه ای کار می کند که شبیه جعبه های شهر فرنگ قدیم خودمان است با این تفاوت که در آن ها نقاشی از جلوی چشم بینندگان می گذشت و در اینجا عروسک های فی نقش آفرینی می کنند.(شهر فرنگ مکانیکی)

  • خرس تنهای داستان ما شب را تا صبح صرف تعمیر جعبه کرده است جوری که به صدا درآمدن زنگ ساعت که روی عدد شش کوک شده تنها به ایجاد وقفه ای در کار او می انجامد.

  • خرس به تنهایی زندگی می کند اما عکس هایی که از زن و فرزندش بر دیوار و حتی قاب ساعت جیبی اش دارد نشان از گذشته بهتری داردکه آن را از او گرفته اند.او به حدی به عزیزان از دست رفته شان علاقه دارد که هنوز تختی به یاد همسرش و تختی در اتاق بغلی برای پسرش دارد که روی آن خرسی عروسکی خوابیده است.

  • در جعبه ای که خرس مشغول تعمیر آن است همه چیز سر جایشان هستند خرسی که در واقع خودش است و خانم خرس و بچه خرسی که احتمالاً زن و فرزند از دست رفته اش هستند و حالا عروسک های فیشان هم سر جایشان نیستند.

  • با هر زحمتی شده کار تعمیر جعبه تمام می شود.حالا نویت صرف چای است و سپس بیرون زدن از خانه.

  •  خرس عروسک های همسر و بچه اش را سر میز صرف غذا  می آورد تا شاید جای خالی عزیزانش کمتر حس شود بعد هم آن را دوباره به جعبه برمی گرداند تا راهی شود.وسیله او برای بردن جعبه سنگین به یکی از چهارراههای شهر یک دوچرخه است.

  • به پاتوق همیشگی اش که می رسد دوچرخه اش را پارک می کند و با به صدا دراوردن زنگوله خبر آمدنش را به اهالی می دهد.

  • کودکی که به همراه پدرش در حال عبور از خیابان خلوت شهر است از پدرش سکه ای می گیرد و می آید تا اولین مشتری خرس تنها باشد.

  • چند لحظه ای نمی گذرد که دستگیره جعبه در دستان ضمخت خرس به چرخش درمی آید تا بچه خرسی که چشم بر منفذ جعبه گذاشته شاهد یک خیمه شب بازی باشد.

  • خرس های فی بچه شان را می بوسند و بعد به اتفاق هم عکس می گیرند.عکس قاب گرفته می شود وبر دیوار خانه نصب می شود.آنها سپس دور یک میز می نشینند تا شام بخورند بی خبر از این که در زیر چادر سیرک شهر اتفاقاتی بدی در حال رخ دادن است.

  • چیزی نمی گذرد که از داخل سیرک چند مأمور باتوم به دست سر وقت خانه های مردم می آیند و بی جهت بنای اذیت و آزار آنها را می گذارند.

  • نوع پوشش این مأموران آهنی شبیه لباس حاکم ستمگر شیلی است و این اشاره ای است به دوران سیاه حکومت وی بر این کشور آمریکای جنوبی.

  • مأمورها که صورتشان پوشیده است و معلوم نیست انسان هستند یا حیوان همه را باتوم ن به سیرک می برند تا نمایش خود را به پیش ببرند.

  • به بردگی کشیده شدن حیوانات در قالب نمایش های سیرک ادامه دارد ضمن ان که بعد از اتمام مراسم زنجیر است و سلول انفرادی.

  • نمایش خرس با دوچرخه مدتی ادامه پیدا می کند تا این که او به کمک مهتاب و ریسمانی از نور که پرتاب کرده از سیرک می گریزد و تعقیب مأموران برای دستگیریش به جای نمی رسد.

  • نمایش تمام می شود و پسرک لبخندی تحویل خرس پیر می دهد و با انداختن یک سکه در کاسه می خواهد به سمت پدرش برگردد اما قبلش یک فرفره هم تحویل می گیرد.

  • رفتن خرس در حالی که دست در دست پدر دارد او را به یاد فرزندش می اندازد به همین خاطر باز هم ساعتش را باز می کند و تصویر خانواده اش را باز هم تماشا می کند.

  • هدف خرس از ساخت این دستگاه این است که داستان زندگی خود را برای دیگران به نمایش بگذارد و دریافت سکه هم که صرف ساختن فرفره می شود نمی تواند درآمدی برای او باشد.

  • و سخن آخر این که کارگردان انیمیشن می گوید:از این که می بینم بینندگان بعد از تماشای این انیمیشن والدین و پدربزرگ و مادر بزرگ خود را در آغوش می کشند خوش حالم.»[8]



[1] -Bear Story

[2] -Punkrobot Animation Studio

[3] -Gabriel Osorio Vargas

[4] -Pato skoola

[5] -

Isolated

[6] -

The Chase

[7] - کارگردان انیمیشن در مصاحبه ای گفته است که سانتیاگوی دوره کودکیش را مد نظر داشته است. (

ManhattanShort.com)

[8] -

ManhattanShort.com



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها